کوچه ی مهتاب فقط خاطره بود...
هدیه به یک همنفس..
برگرد... تو نیستی...
نظرات شما عزیزان:
نیستی که ببینی چگونه بی تو
لحظه هایم بی چراغ مانده
نیستی که ببینی
بی تو
چه عذابی است با مهتاب بودن و
به مهتاب نگاه کردن
تو نیستی اما
صدایت هست
صدایی که هنوز برایم
از کوچه و آن شب می گوید
آن شب مهتاب بی تو...
برگرد،
می خواهم برای لحظه ای
با چشمانت رویایی شوم
می خواهم بارانی شوم ...
Power By:
LoxBlog.Com |